بدون عنوان
با سلام امروزیکشنبه10اسفند سال 1393هست ما دوباره اومدیم تا یکسری دیگه از خاطرات پرهام خان توی وبلاگش بزاریم .کوچولوی ما دیروز میز عسلی خونه مادر بزرگشو انداخت روی پای مامانش و اونا بدجور زخمی کرد طوری که مامانش اصلا نمیتونست راه بره بعدم که بهش میگی بابا چرا اینکار کردی بهمون میخنده ناقلای شیطون.خب بگذریم بزار چندتا عکس از یک سالگی پرهام براش تو وبلاگش بزارم تا بدونه که من ومامانش چقدر دوسش داریم وبه یادش هستیم این عکس برای اولین ماه محرم که پسرم به همراه من ومامانش تو مراسم تاسوعا وعاشورای حسینی شرکت کرد . این عکسم برای زمانیه که کوچولو ما با روروکش تو خونه برای خودش دو...
نویسنده :
امین سعیدی
11:29