زندگی نامه گل زنگدیم

بدون عنوان

با سلام امروزیکشنبه10اسفند سال 1393هست ما  دوباره اومدیم تا یکسری دیگه از خاطرات پرهام خان توی وبلاگش بزاریم .کوچولوی ما دیروز میز عسلی خونه مادر بزرگشو انداخت روی پای مامانش و اونا بدجور زخمی کرد طوری که مامانش اصلا نمیتونست راه بره بعدم که بهش میگی بابا چرا اینکار کردی بهمون میخنده ناقلای شیطون.خب بگذریم بزار چندتا عکس از یک سالگی پرهام براش تو وبلاگش بزارم تا بدونه که من ومامانش چقدر دوسش داریم وبه یادش هستیم     این عکس برای اولین ماه محرم که پسرم به همراه من ومامانش تو مراسم تاسوعا وعاشورای حسینی شرکت کرد . این عکسم برای زمانیه که کوچولو ما با روروکش تو خونه برای خودش دو...
10 اسفند 1393

زنگی نامه هفته به هفته پرهام سعیدی

به نام خدا با سلام: مطالبی که میخونید خاطرات وزندگی نامه پسرم پرهام سعیدی است که من سعی کردم هفته به هفته به این مطالب اضافه کنم .امروز پرهام من سه سال و نیمشه ولی من سعی دارم که با نوشتن مطالب و کارهایی که اون هفته به هفته انجام می ده بهش بگیم که من ومادرش همیشه به یادش هستیم وخواهیم بود امیدوارم این مطالب طوری باشه که وقتی بزرگ شد بدونه ما همیشه به یاد اون بودیم و دوست داریم پسرمون نیز همیشه به یاد ما باشه.این عکسی که انداختم برای زمانیه که تازه به دنیا اومده بود وفقط یک ماه بود چشم به این جهان گشوده بود.  ...
9 اسفند 1393