زندگی نامه گل زنگدیم

بدون عنوان

1393/12/11 14:16
نویسنده : امین سعیدی
135 بازدید
اشتراک گذاری

با سلام:

امروز دوشنبه 11 اسفند سال 93 ، بازم امروز اومدم تا از خاطرات کوچولومون براتون بگم راستی یادتون هست گفتم پرهام میز عسلی انداخته رو پای مامانش ، حالا امروز مامانش زنگ زده که از درد پا دارم میمیرم منم بهش گفتم آژانس بگیر برو بیمارستان ،بنده خدا همسرم رفته دکتر از پاش عکس انداخته گفته تا یک هفته نباید پاتا تکون بدی اونم وسایل جمع کرده رفته خونه مامانش تا تو طول این یک هفته پاشو تکون نده چون اگه به پاش فشار بیاد احتمال اینکه بشکنه زیاده. شب عیدی ببینید این بچه ناقلا چه کاری دستمون داد.خب بگذریم بازم اومدم تا از خاطرات پسرمون و خدمون براتون بگیم البته برای خودشم خوبه چون وقتی بزرگ شد واون موقع این مطالب بخونه میفهمه که چه کوچولوی شری بوده .اره پرهام خان تو اوج سنیه که فعلا فصل اونه ،شلوغ کنه ،پا بشکنه ,شیشه بیاره پایین و........، پرهام دیگه چی میشه بهش گفت .بازم میخوام یکسری از عکساشو براش بزارم تو وبلاگ عکسای تولدش ،پارک رفتنش و.......!

این عکس هایی که میبینید برای جشن تولد یک سالگی پرهام خدایی بهترین لحظات زنگی من ومامانش همون روزاست .روزایی که پسرمون خوش وسرحال وسرزنده باشه بهترین روزای زندگی من ومادرشه.حالا چنتا عکس ازپارک رفتنش براتون میزارم البته برای خودش .( من چرا همش میگم براتون این وبلاگ برای پرهام، برای وقتی که اون بزرگ شد وما پیر شدیم)

خب قشنگ بود این عکس ها.حالا چند عکس از خودش که براش فتو شاب کردم میزارم ومطالب امروزم و با درج این عکسها به پایان میبرم تا یه روز دیگه.

 

پسندها (2)

نظرات (0)